شعر در مورد حضرت قاسم (ع)
شعر در مورد حضرت قاسم ، شعر در مورد حضرت قاسم ع،شعر در مورد شهادت حضرت قاسم،شعر ترکی در مورد حضرت قاسم،شعر زیبا در مورد حضرت قاسم،شعر در مورد تولد حضرت قاسم،شعر در مورد عروسی حضرت قاسم،شعر درباره حضرت قاسم،شعر دوبیتی در مورد حضرت قاسم،شعر کوتاه در مورد حضرت قاسم،شعر در مورد حضرت قاسم علیه السلام،شعر درباره شهادت حضرت قاسم،اشعار ترکی در مورد حضرت قاسم،شعر ترکی درباره حضرت قاسم،اشعار ترکی درباره حضرت قاسم،شعر زیبا درباره حضرت قاسم،اشعار زیبا درباره حضرت قاسم،شعر در مورد ولادت حضرت قاسم،شعر درباره ولادت حضرت قاسم،شعر درباره حضرت قاسم ابن الحسن،شعر درباره حضرت قاسم بن الحسن،شعر در مورد حضرت قاسم (ع)،اشعار درباره حضرت قاسم،شعر درباره ی حضرت قاسم،شعر کوتاه درباره حضرت قاسم
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد حضرت قاسم (ع) برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
شعر در مورد حضرت قاسم
این سنگ ها که دور و برت را گرفته اند
چون تیغ تیز بر بدنت جا گرفته اند
دیدند بی زره چو تن نازک تو را
با شدت تمام تری پا گرفته اند
چشمت زدند بس که حَسن صورتی عمو!
زیبایی تو را به تماشا گرفته اند
آنان که تیر گوشه تابوت می زدند
حالا تو را شبیه به بابا گرفته اند
گفتند کوچه باز کنید از سپاهیان
یاد حسن به کوچه ی زهرا گرفته اند
کم دست و پا بزن نفسم بند آمده
خون تو را به صفحه صحرا گرفته اند
تشییع می کنند تنت را به اسب ها
جسم تو را مباح بر آن ها گرفته اند
شعر در مورد حضرت قاسم ع
پشت خیمه قدم زنان به دعا
داشت با درگه خدا نجوا
ای خدا عاشق عمو هستم
تو خودت راضی اش کن از دستم
چار? درد را نمی دانم
او غریب است منکه می دانم
تو اگر بر دلش بیندازی
او به جانبازی ام شود راضی
غیر تو یاوری ندارد او
در حرم اکبری ندارد او
به نفس های عمه ام زینب
یک تنه یاری اش کنم یا رب
شعر در مورد شهادت حضرت قاسم
مرکب سوار کوچک کرب وبلا شدی
زهرا شدی،علی شدی ومصطفی شدی
وقتی عسل ز لعل لبت بوسه ای گرفت
تنها سواره ی حسن مجتبی شدی
از بس عزیز هستی واز بس که محشری
بین قنوت زینب کبری دعا شدی
دل ها شکست و غصّه حرم را فرا گرفت
وقتی که از کنار عمویت جدا شدی
بند رکاب حسرت پای تو را کشید
تا راهی میانه ی دشت بلا شدی
دانه به دانه موی عمویت سفید شد