سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایت پزشکی

اشعار محمد مختاری

اشعار محمد مختاری ،اشعار محمد مختار عبدون،اشعار محمد مختار،شعر محمد مختار عبدون،قصائد محمد مختار عبدون،شعر محمد مختاری،شعر محمد مختاری،شعر محمد مختار عبدون،شعر محمد مختار،دانلود کتاب شعر محمد مختاری،شعر نزدیک شو محمد مختاری،شعر های محمد مختاری

اشعار محمد مختاری

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محمد مختاری را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

پیشانی از هجوم وقاحت کبود می‌شود

وقتی که بر مزار شهیدان عبور می‌کنند

وقتی که سینه? هوا را می‌شکافند

و باد جامه‌هاشان

بر شعار دیوارها

می‌دمد.

اینان که جامه‌های عزا را به‌عاریت

پوشیده‌اند

از قعر چشم خلق

میراث روشنای شهیدان را

بیرون می‌کشند

گـُل در نهیب تند گلوله شکفت

و اکنون کنار سنبله‌ها

اندام‌های کاکتوسی

سر بر کشیده‌اند.

کلپاسه‌های فربه از سوراخ‌های بیم

در هرم انقلاب خلایق

بیرون خزیده‌اند

وز شانه‌های مردم بالا می‌آیند.

و موج می‌زنند

در آفتاب پیروزی.

خورشید در تلآلؤ اندام‌های حمق

سرافکنده می‌رود.

بازارها که پارچه‌های بلند را

حرّاج کرده‌اند

فوج بلند جامگان را

در‌ چشم آفتاب می‌گردانند

و روز

بر انحنای تند شرارت افول می‌کند. بر چشم‌ها سیاه می‌کشند.

بر قلب‌ها سیاه می‌کشند.

بر شانه‌ها قساوت را می‌گردانند.

و سفره‌ها را

بر گرده? خلایق

پهن می‌کنند

خونابه? فشرده? گنجشک‌ها را در هاون

سر می‌کشند

تا باه‌شان بیفزاید.

و سنگ‌های گورستان را آذین می‌بندند

و نام‌های شهیدان را بر تریج قبا

می‌دوزند

اشعار محمد مختاری

کسی نیاستاده است آنجا یا اینجا

پس کجای لبت آزادم کند؟

دو نقطه از هیچ جا تا چشم

که جابه‌جا شده است اما

سایه‌ی بلندم را می‌بیند

که می‌کِشد خود را همچنان بر اضطرابش

شمال، قوسِ بنفشی‌ست تا جنوب

در ابر و مرغ دریایی موجی به تحلیل می‌رود

و آفتاب تنها چیزی که تغییر کرده ‌است

لبت کجاست؟

صدای روز بلند است اما کوتاه است دنیا

درست یک واژه مانده‌ است تا جمله پایان پذیرد؛

و هر چه گوش می‌سپارم تنها