شعر در مورد اصل و نسب
شعر در مورد اصل و نسب ,شعر درباره اصل و نسب,شعر در مورد اصل و نصب,شعر اصل و نسب,شعر مایه اصل و نسب در گردش دوران,شعر درباره اصل و نسب,شعر در مورد اصل و نسب,شعر مایه اصل و نسب,شعر مایه اصل و نصب در گردش دوران زر است,شعر مایه اصل و نسب در گردش دوران زر است,شعر در مورد اصل و نصب,شعر مایه اصل و نصب,شعر مایه اصل ونصب درگردش دوران زر است
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اصل و نسب برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
زاده علم موالیدش جهان ما و طبن
(لم یلد لم یولدش) آئینه اصل و نسب
از تصنع گر همه ما و تو آرد بر زبان
میم و نون دارد همان شکل کشاد و بست لب
شعر در مورد اصل و نسب
آراست نسب نامه خود را به دو مطلع
هر کس نسب خویش مزین به حسب کرد
در خلوت خورشید ز خمیازه آغوش بیطاقتی
صبح مرا مست طلب کرد
شعر درباره اصل و نسب
رساند جوهر تیغش نسب را
به صلب ذوالفقار شاه مردان
اگر بر کوه آهن حمله آرد
شود چون قطره سیماب لرزان
شعر در مورد اصل و نصب
هر طایفه با قومی خویشی و نسب دارند
من با غم عشق تو خویشی و نسب دارم
بیرون مشو از دیده ای نور پسندیده
کز دولت نور تو مطلوب طلب دارم
شعر اصل و نسب
از سرمجموع اصل مگذر
کاین اصل جدا جدا چه دارد
این کاه سخن دگر مپیما
بندیش که کهربا چه دارد
شعر مایه اصل و نسب در گردش دوران
چو اصل رنگ بی رنگست و اصل نقش بی نقشست
چو اصل حرف بی حرفست چو اصل نقد کان اینک
تویی عاشق تویی معشوق تویی جویان این هر دو
ولی تو توی بر تویی ز رشک این و آن اینک
شعر درباره اصل و نسب
چون بی سبب خلیفه نسب بودم، از قدیم
تخت سخن گرفتم و افسر به من رسید
در قلب گاه نطق چو کردم دلاوری
میر سپاه گشتم و لشکر به من رسید
شعر در مورد اصل و نسب
نی قابل عجزیم نه مقبول تعین
از ننگ بآدم که رساند نسب ما
پیداست که جز صورت عنقا چه نماید
آئینه ندارد دل (بیدل) لقب ما
شعر مایه اصل و نسب
جهان قلمرو اظهار بی نیازیهاست
کدام ذره که او نیست آفتاب نسب
سر از ره تو چسان واکشم که بی قدمت
رکاب با دل سنگین تهی کند قالب