شعر در مورد جهان
شعر در مورد جهان هستی ,شعر درباره جهان هستی,شعری در مورد جهان هستی,شعر در مورد جهان,شعر در مورد جهان اخرت,شعر در مورد جهانگردی,شعر در مورد جهان سوم,شعر در مورد جهان پهلوان تختی,شعر در مورد جهان فانی,شعر در مورد جهان بدون امریکا,شعر در مورد جهانبینی,شعر در مورد جهان آرا,شعر درمورد جهان آخرت,شعر در مورد دنیا و آخرت,شعر درمورد دنیا آخرت,شعر درباره جهانگردی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جهان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
خنک آن روز که در پای تو جان اندازم
عقل در دمدمه خلق جهان اندازم
نامه حسن تو بر عالم و جاهل خوانم
نامت اندر دهن پیر و جوان اندازم
شعر در مورد جهان هستی
از او پرسیدم:
مگر تو در کجای این جهانِ هستی زیسته ای،
که هیچ کسی از سرگذشت تو خبر ندارد؟
کمی سکوت کرد…
به آرامی گفت:
«در آغوش کسی که
فکر می کردم دوستم دارد!»
شعر درباره جهان هستی
من از تنگ ترین گورهای جهان به تو رسیدم
از تاریک ترین تقویم اشتباه این قرن خورشیدی
از بی چراغ ترین گوشه دنیا
و در زیر پیراهنم
پرنده ای پنهان بود
که تو را می دید و به گریه می افتاد
تو که نوازش های امروزم را
سیلی محکم فرداهای نیامده می بینی
با من بگو مگر عشق
جز پیشکش این جرم بی طاقت سوزان
چیز دیگری هم هست؟
شعری در مورد جهان هستی
گر جهان بحر شود موج زند سرتاسر
من به جز جانب آن گنج گهر می نروم
یار ما جان و خداوند قضا و قدر است
من از این جان قدر جز به قدر می نروم
شعر در مورد جهان
به باز آمدنت چنان دلخوشم
که طفلی به صبح عید
پرستویی به ظهر بهار
و من به دیدن تو.
چنان در آینهات مشغولم
که جهان از کنارم میگذرد
بی آن که سر برگردانم.
شعر در مورد جهان اخرت
تو را دارم ای گل، جهان با من است
تو تا با منی، جان جان با من است
چو میتابد از دور پیشانیات
کران تا کران آسمان با من است