شعر در مورد جهرم
شعر در مورد جهرم ,شعری در مورد جهرم,شعر فردوسی در مورد جهرم,شعر در مورد شهرستان جهرم,شعر زیبا درمورد جهرم,شعر درباره جهرم,شعر فردوسی درباره جهرم,شعر درباره شهرستان جهرم,شعر درباره ی جهرم,شعر کوتاه درباره جهرم,شعری درباره ی جهرم,شعر جهرمی,شعر جهرمی,شعر محلی جهرمی,شعر واسونک جهرمی,شعر طنز جهرمی,شعر کوهمال جهرمی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جهرم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
میگن که وین قشنگه، این شهر ماها نیست
من جهرمیم ، هیچ جا مِثِ جهرم ما نیس
یک ذرّه گِلِش من نمیدم اَ صد اروپا
در فرنگیا هر چی باشه ، مهر و صفا نیس
عطر کوچه های جهرم ما مثل بهشته
اینجا از او عطرا ، از او باغا وگُلا نیس
پاکیّ وصفا مَل میزنه تو شهر جهرم
اینجا همه خوشگلَن، اما توشون حیا نیس
شعر در مورد جهرم
در جهرم ما عفت وپاکیّ و شرافت
اصلی است که در جای دیگه این خبرا نیس
نخلای بلندش که برافراشته سر را
گویای شکوهی است که در هیچ کجا نیس
تاریخ پر از حادثه اش گر که ، بخوانی
دانی که جز احسنت باین شهر روا نیس
در عطر دلاویز نسیمش به سحرگاه
یک رایحه ای هست ، که جز بوی وفا نیس
من قربون اون جهرم واون مردم خوبش
هر جا میرم پاک تر از جهرم ما نیس
شعری در مورد جهرم
جهاندار دارا به جهرم رسید
که آنجا بُدی گنج ها را کلید
همه مهتران پیشواز آمدند
پر از درد و گرم وگداز آمدند
زجهرم بیامد به شهر ستخر
که آزادگان را بدان مفتخر
شعر فردوسی در مورد جهرم
یکی نامور بود نامش نباک
ابا آلت ولشگر ورای پاک
که بر شهر جهرم بُد او پادشاه
جهاندیده با داد و فرمانروا
مر اورا خجسته پسر بود هفت
چوآگه شد ازپیش بهمن برفت
بیامد سوی نلمور اردشیر
ابا لشکر و کوس وبا داروگیر
شعر در مورد شهرستان جهرم
به جهرم یکی مرد بود کی نژاد
کجا نام او مهرک نوشزاد
چو آگه شد از رفتن اردشیر
وزان ماندنش بر لب آبگیر
زجهرم بیامد به ایوان شاه
ز هرسو بیاورد بیمر سپاه
همه گنج او را به تاراج داد
به لشکر بسی بدر هو تاج داد
چو آگاهی آمد به شاه اردشیر
پر اندیشه شد بر لب آبگیر
همی گفت ناساخته خانه را
چرا خواستم جنگ بیگانه را
بزرگان لشکرش را پیش خواند
ز مهرک فراوان سخنها براند
شعر زیبا درمورد جهرم
درّه ی(گنجشک)دل من با تیرکمون بالِش شُکوندی
از رو دیوالِ(دیوار)دلِت تو اسم من کروندی(تراشیدی)
گای وختی(گاهگاهی)وفا کردی وبعدش با جفاهات
آینه ی دل من زدی قد سنگ وشکوندی
شعر درباره جهرم
بوی جوغ خارقون آید همی
جوزی از اون مهربون آید همی
یادتی چنگ و وراء و محد آباد